وقتی دیدی تنها شدی باید باور کنی واقعا تنهایی.در همه جا،بین آدمها،توشلوغی وهمهمه ی روزگار،توسختیها،تو راه معنویت هم تنها باید بری...این قسمتا جدیدا تجربه کردم.امیدم نا امید شد،به بودنت کنار روحم.خیلی سخته آخرشم ادب نشی ومدام چوب سادگیتا بخوری.تن وبدنم هنوز درد میکند از چوبهای نادانی وسادگیم.چقدر دیوانه ام من...تنهای تنها میمانم ودیگه به هیچ کس دل نمی بندم.دلما سنگ میکنم تا نبازد،تا ساده نباشد.به هرکس دل بستم آخرش رفت.تقصیر منه،بدجور دلبسته میشم.باهاش تو خیالم دنیایی میسازم که زیباست.اما واقعیت اینه که من باید عوض بشم.دنیایی که میبینم نمیشه مثل پاکی وسادگی زمان بچگی هامون زندگی کرد.قانون جدید
به هیچکس اعتماد نکن حتی در پاک ترین لحظات،از آدمها فاصله بگیر،چون از دلشان بی خبری.مراقب حریم خصوصیت باش.بدان تو باید تا آخر تنها بمانی پس اجازه ورود به کسی نده.چه دنیای وحشتناکی.مثل عصر دایناسورها شد...در این مسیر آرام آرام برو بی هیچ ادعایی.فقط بدان مردم آزاری نکن.به حریم دیگران پا مگذار چون به حریمت میتازند.مراقب رضایت خدا باش،خلق را میازار...امید بیهوده به کسی نده.دل مبند ودلبری هم نکن پایانش جالب نیست.خوب خوبش جدایی وضربه ی روحیست.دیگه دوست ندارم راه خطا را تکرار کنم.عشق چیز بدی است.گول زنک و نافرجام.لعنت به من اگر عاشق شوم
تاریخ : شنبه 93/12/9 | 8:33 عصر | نویسنده : | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.