دل من مثل این زمین کویری بود که یه شقایق توش سبز شده،دلم خوش بود میشه توشرایط سخت هم امید داشت وخودما پیدا کنم.تمام این افکار مثبتا بهم دادی حالا که اون گل احتیاج به آب وخاک مناسب داره تنهاش میذاری؟ از خودم بدم میاد فکر میکنم وجودم برات عذابه،انقدی که محرم دلم بودی ودرد دلاما برات میگفتم وامیدم میدادی،من لیاقتشا ندارم جبران کنم وفقط شنونده ی دردات باشم.شایدم حق با شماست منم نباید درداما بگم وسکوت بهترین گزینه هست.ناراحتم از ناراحتیت.چی داره میخوردت خدا میدونه،اما آرامش برات میطلبم.قلبی سلیم ومطمئن.
تاریخ : پنج شنبه 93/12/7 | 7:57 عصر | نویسنده : | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.