سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وخداوند مرا ازمیان فرزندان پدر برگزید تا بالا وپایینم بیندازد.
مرا باچهره ای متفاوت از آنها خلق کرد تا باآنها تفاوت داشته باشم
فسقلی آفرید تا وقتی بخاهد مرا بلند کند وعزت دهد کمرش درد نگیرد:-)
بقیه چاق وتپل مپلی هستند،پس راز لاغربودن من در این است.
درشکم مادر زبلتر،پرجنب وجوشتر بودم تا به مادر اعلام کنم قرار است بچه ی زبلی به دنیا بیاید که هیچوقت آرام جان ندارد.آفریده شده برای دویدن
شش سال کودکی گریه میکردم تا بگویم اشک قرار است بامن قرارداد چندین ساله ببندد.اما مدرسه شاگرد زرنگ کلاس بودم وهیچوقت مادر نفهمید کی لیسانس گرفتم.دیکته ها را خودم به خودم میگفتم وبعد بیست،آفرین دخترم...هنوزهم نمیفهمند چگونه درس میخانم.اما خداجونم،عزیز دلم خودم خلاص مادرم گناه دارد اشکهایم راببیند.یادم می آید هروقت بچگی گریه های الکی میکردم مادرم آخر به خودش میزد وخیلی داغ میشد میگفت مرغ شی وربپری ومن نگاه به گنجشکها میکردم وفکر میکردم نفرین گرفتار مادرشان شده اند .تا اینجا رؤیای کودکی بود بقیه برای بعد به شرط حیات



تاریخ : چهارشنبه 94/1/12 | 10:32 عصر | نویسنده : | نظر

  • تک تاز بلاگ | قیمت دلار | تبادل اطلاعات