امروز جلسه قرآن که رفتم باید برای خانمها مختصر صحبتی میکردم به روال هرروز...

امروز صبر جمیلا انتخاب کردم وتفسیر وروایت شکایت حضرت یعقوب پیش راهب واینکه خدا توبیخ کرده بود از ناله پیش بنده خدا ...

همینا برای خودم درس قرار دادم تا صبرکنم وپیش بندگان خدا ناله ونارضایتی ابراز نکنم.

اما برای خودم که میشه حرف بزنم:-) 

تا دوساعت دیگه قراره آقای صدقی از اصفهان بیاد خیلی استرس دارم.یه کم میترسم اما توجلسه وقتی یادم میومد بایاد خدا دلم آروم میشد.باید توکل داشته باشم.زبونی فقط میگیم توکل به خدا

اگه توکلم قوی باشه دیگه نباید بترسم.خداجونم دعام کن با وجود تو نباید هول کنم.قوت قلبم باش تا محکم بایستم و حرف بزنم.

بهترین لذت دنیا همینه که تو را دارم همیشه هستی.چشمما ببندم هستی بخوابم بیداری همه جا هستی وچقدر مهربان.آرامشی برایم هدیه میدهی که درکنار هیچکس نمیتوان تجربه کرد.عشق من ایمان دارم به وجودت کنارم همیشه حتی در کنار مردی که هنوز ندیدمش وفقط میدونم صدقی نام داره.

همراهم باش معبودا....کمکم کن به درجه صبر جمیلت برسم.آمین