سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شاید مسخرم کنی اما شعر بابا به قدری روحیه ام راعوض کرد که از بس زمزمه کرده ام حفظم شده.

دیگه از ناامیدی وبی تحرکی خسته شدم.قبلا صبورتر بودم.اما دوباره باید بلندشم نذارم افسردگی بر من غلبه پیداکنه.

وقت اون رسیده تا برنامه هاما چک کنم .قرار بود پرتلاش راه تحصیلا طی کنم.پویایی وقتی از من گرفته بشه پایان عمرم نزدیک میشه.

همون حس جوونیا باید تقویت کنم.تغییر تو زندگی امر مهمیه.امسال سال متفاوتی برام هست.اگه اشتباه نکنم بوی روشن شدن تکلیف به مشامم میرسه.نباید منتظر باشم تا اون روز برسه ومن تازه بخوام برنامه ریزی کنم.

امروز خیلی باخودم فکر کردم.قرار نیست اتفاق عجیبی بیوفته.برای من چیزی عوض نمیشه.فقط فکرم تغییر میکنه.خدابخواد از رفتن به دادگاه راحت میشم.ولی....یه وحشتی وصف ناشدنی کنج دلم قایم شده تا نذاره فکرم آروم باشه.

آینده....واژه ای که ترسناکه.جاده زندگی من حتما تغییراتی پیدا خواهد کرد.دوباره باید پوست اندازی کنم وبشم آدمی دیگر.انگار قرار نیست خودم باشم.البته اینم خالی از لطف نیست.تغییرات مثبت راه برای آدم شدن و انسانیته.بندگی کردن هیچوقت در حالت سکون اتفاق نمیوفته.همین سختی ها باعث شد تا رفاقتم با خدا محکمتر بشه.آخه میگن هرکیا بیشتر دوست داره بیشتر تو رنج قرار میده.دلخور نیستم چون باهر رنجی گنجی میده پربها.حیف که گاهی قدرشا نمیدونم و خرابش میکنم.

از بابا به خدا رسیدم.همین تو را برایم خواستنی میکنه.این دوریها ودلتنگی ها پلی میشه تا به خدا وصل بشم وکمی بااو خلوت کنم.

ممنونم بخاطر همه چیز.نامحسوس باعث میشی خون در رگهام جاری بشه وامید  پیداکنم برای ادامه حیات.

خدای من پناهش باش.امیدم باش چون تنها کسی هستی که تنهایم نخواهی گذاشت.همه میرن تو میمانی انیسم باش.




تاریخ : چهارشنبه 95/1/11 | 12:42 صبح | نویسنده : | نظر

  • تک تاز بلاگ | قیمت دلار | تبادل اطلاعات