سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تلخ ترین خبر 

بهم خبر رسید که داری میری از این شهر

خیلی دلم گرفت.خیلی زود گذشت

یاد اولین باری افتادم که اومدی سر کلاس اونموقع اولین باری بود که میدیدمت

هیچوقت اولینها فراموش نمیشه

اولین دیدار

اولین سفر

اولین بار ودرخت ممنوعه

اولین بار شب احیاو تاریکی وحشتناک وجریمه پلیس

اولین بار امامزاده سید محمد

اولین باقلوا

آره میدونم گرون بود

خیلییییی

اولین گلاب دره

اولین تپه های شنی

اولین عزیزی که فهمید ارشد قبول شدم

اولین هدیه وجایزه قبولی

اولین عیدی قبل سال تحویل

اولین تک زنگ سر سفره هفت سین

اولین وآخرین عزیزی که خاطرش برام خیلی عزیز بود وهست

وخیلییی اولین ها که بینمون شدن خاطره

خاطراتی که فقط ما سه تا میدونیم

من و تو وخدا

دلم گرفت

اما آخرش این جدایی اتفاق میوفتاد.نمیخام خداحافظی کنم ولی میگم خدا     حافظت باشه.

این روزها به دلم اومده بود ونمیدونی چقدر بد شدم.حوصله هیچکسیو ندارم.تو دلم غوغاییه وحالا فهمیدم چرا

کاش طاقت بیارم این روزها را

دیگه دوس ندارم برای تدریس قبول بشم.مدرسه ای که نباشی برام جایی نداره

اما خب دیگه باید بری

فراموشت نمیکنم هیچوقت

همیشه با یادت جاده های پر از خاطره را با چشمانی خیس طی میکنم.با هزاران یادت بخیر کجایی؟با هزاران حسرت جدایی

نه سخته

بگو چکنم

نمیدونی با دل من چه کردی

تازه وقتی بینموم فاصله افتاد فهمیدم چقدر وابستت هستم

نمیدونی با من چه کردی

امید روزهای سخت و دشوارم

کاش فراموشی بگیرم

کاش






تاریخ : شنبه 95/4/26 | 1:25 صبح | نویسنده : | نظر

  • تک تاز بلاگ | قیمت دلار | تبادل اطلاعات