سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوست داشتم شبهای احیا اگه از کسی دلخوری دارم ببخشم تا خدا هم قابل بدونه وگناهما ببخشه تنها به این خاطر که بخشش را از خودش یاد بگیریم .تا جایی که ذهنم یاری داد فکر کردم که یک سالی که گذشت چه کسانی را رنج دادم.

دونفر به ذهنم بیشتر میومدن...

یکیشون فایده ای نداشت حلالیت طلب کنم.میدونستم درست جوابما نمیده.کسی که ذره ای خودشا مقصر ندونه وفقط دیگرانا ظالم بدونه اثری نداره پیش بری وبگی ببخشید اگه رنجشی به دلتون ایجاد کردم.اصلا مهم نیست به زبون بیاره و بگه شما هم ببخشید...نه نیازی نیست.من برای دل خودم خاستم حلالیت طلب کنم تا اون شب بزرگ و باقدر ومنزلت نجوایم به عرش خدا برسه.مهم بود وقتی که باید میگفتیم سبحانک یا لا اله الا انت الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب...و یا الهی العفوهای شب احیا اونموقع که قران به سرته ویاد گناهانت میوفتی چهره ای به ذهنت بیاد که دوست داری با تمام بزرگواری ببخشتت و تو هم به خدا بگی خداجون اشتباه کردیم ببخشمون.اونوقت بی کینه بگی خدایا به خودت سپردمش با تمام حوائجش اجابتش کن...

اما یه وقت ظالمی ویه وقت مظلوم و گاهی هردوش....حلالیت طلب کردن خیلی سخته.کاش از اول ظلمی صورت نمیگرفت.

یه جاهایی حس میکنم مظلوم بودم.دیگه شکایت به خدا هم نمیکنم چون فورا یادم میوفته که من هم حتما از نظر مظلومی ظالم بودم.حتما حرفی زدم که دل کسی را رنج داده باشم برای همین ساکت میشم و فقط میگم خدایا تو بزرگی خودت قضاوت کن.

خلاصه موند نفر دوم .فکر میکردم این یکی از اون دسته آدمهایی هست که میشه باجرأت اقرار به خطا کرد.فکر میکردم بین دلخوریهایی که بوجود اومده سهمی که برای خودم برداشتما بی پاسخ نمیذاره. جالب اینکه هیچ جوابی نشنیدم.موندم حلال شدم یا هنوز زیر دینم

امیدوارم بخشیده باشه ...اما بازم میگم چقدر آدم راحت خطا میکنه وچه سخت به یادش میاد وچه سخت تر اینکه منصفانه تقسیم تقصیر کنه ولی خدا را امید بخشش دارم.در خونه ی خدا را که بزنی پشیمون نمیشی.




تاریخ : چهارشنبه 95/4/9 | 3:15 عصر | نویسنده : | نظر

  • تک تاز بلاگ | قیمت دلار | تبادل اطلاعات